از نفس افتاده (Breathless)

اوایل دهه هفتاد در فرانسه، مصادف بود با آغاز حرکتی روشنفکرانه در سینمای جهان، شروع این تحول با ساخت فیلم های در سینما شکل گرفت، که می توان از آن جمله به فیلم (از نفس افتاده) از اولین ساخته های لوک گدار اشاره کرد. این تحول در سینمای جهان که به "موج نو سینمای فرانسه" معروف بود با ساخت چندین اثر که اغلب آن ها متعلق به گدار و فرانسوا تروفو بود صورتی جهانی گرفت و باعث ایجاد نو آوری های زیادی در سینما گشت.  دیدگاه تجربی گدار در ساخت این فیلم ها منجر به ایجاد آثاری تجربی برای دانش آموختگان سینما گشته است.

فیلم های او دارای نگاه شخصی و روشنفکرانه اش به مسایل اجتماعی است. با دیدن از نفس افتاده و مقایسه این فیلم با فیلم های آن دوران می توان این اثر را واقعا متفاوت دید، حرکت های دوربین و نماهای مستند گونه و تلفیق آن ها با نماهای داستان پردازانه، در ذهن این سوال را ایجاد می کند که مرز بین مستند و غیر مستند در این فیلم چه بخش هایی است. نگاه افرادی که از خیابان عبور می کنند به دوربین و یا مخاطب قرار دادن دوربین از طرف دو بازیگر اصلی فیلم بسیار جالب است.

گدار پیرو اندیشه انقلابی مربوط به دهه ۶۰ و ۷۰  در فرانسه بود که تماما متعلق به اندیشمندان و روشنفکران فرانسه بود و البته ردپای دیدگاه اجتماعی او را در این اثر غیر متعارف به خوبی می بینیم. 

شناسنامه فیلم:

نام فیلم: از نفس افتاده - Breathless - A bout de souffle

کارگردان: Jean-Luc Godard

نویسنده: Jean-Luc Godard بر اساس داستان François Truffaut

زمان: ۸۷ دقیقه

محصول کشور: فرانسه

زبان فیلم: فرانسوی - انگلیسی

سال تولید: ۱۹۶۰

سیاه و سفید - صدا MONO

بازیگران:

Jean-Paul Belmondo در نقش Michel Poiccard - Laszlo Kovacs 
Jean Seberg در نقش Patricia Franchini
Daniel Boulanger در نقش بازرس پلیس
Jean-Pierre Melville در نقش Parvulesco

خلاصه داستان:

Michel قاتلی جوان است او علاقه زیادی به همفری بوگارت هنرپیشه معروف دارد و شخصیت او را در خودش می بیند.

او بعد از سرقت یک ماشین در تعقیب و گریز با پلیس دست به قتل یکی از پلیس ها می زند.

همچنین او با یک دختر دانشجوی علاقمند به روزنامه نگاری دوست است و می خواهد دختر را متقاعد نماید که همره او برای فرار از دستان پلیس به ایتالیا بروند. در این اوضا پلیس نیز حلقه جستجوی خود را تنگ تر کرده و باعث فشار بیشتر به Michel می شوند.

اما Patricia علاقه ای به رفتن با او به ایتالیا ندارد زیرا پاریس را دوست دارد و این کار را دور افتادن از علاقه مندی خود به روزنامه نگاری می داند. اما آن ها در این مشکلات دورانی خوشی با هم دارند.

---

---